این ذهن ماست که ما را بدبخت یا سعادتمند، غنی یا فقیر می‌سازد!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 5 تير 1392
بازدید : 502
نویسنده : قاسم مبین

تفاوت این دو حالت در وضعیت جسمی-عصبی شماست. بعضی وضعیتها نیرو بخشند. مثلاً اعتمادبه‌نفس، عشق، قدرت درونی، شادی، شور و ایمان سبب می‌شوند که نیروهای شخصی ما به‌حرکت درآیند. بعضی وضعیت‌ها فلج‌کننده‌اند. مثلاً گیجی، افسردگی، ترس، نگرانی، غم و یأس، نیرو را از ما می‌گیرند. همه‌ی ما گاهی در وضعیت خوب و گاهی در وضعیت بد هستیم. مثلاً به رستورانی می‌روید و پیشخدمت با بی‌حوصلگی می‌پرسد: «چی می‌خواید؟!». آیا این طرز سخن‌گفتن همیشگی اوست؟ ممکن است به‌علت سختی معیشت این حالت در او دائمی شده باشد. ولی بیشتر احتمال دارد که آن روز بخصوص کارش بیشتر از روزهای دیگر بوده و یا چند مشتری اعصاب او را تحریک کرده بوده‌اند، یعنی اصولاً آدم بدی نیست بلکه روحیه‌اش خراب است. اگر روحیه او را عوض کنید رفتارش دگرگون خواهد شد.

شناخت روحیه، کلید درک دگرگونی و رسیدن به بهروزی است. رفتار ما ناشی از روحیات ماست. ما همیشه سعی می‌کنیم که از امکانات موجود، حداکثر استفاده را ببریم، اما گاهی روحیه‌ی ما طوری است که احساس ناتوانی می‌کنیم. در زندگی خود من مواردی پیش آمده که تحت شرایط روحی خاصی چیزهایی گفته یا کارهایی کرده‌ام که بعداً بشدت پشیمان شده‌ام. ممکن است این حالت برای شما هم پیش آمده باشد. خوب است موقعی که کسی با شما برخورد نامناسب می‌کند، این موضوع را بخاطر آورید و بجای خشم، احساس بخشایش را در خود ایجاد کنید. هرچه باشد، کسی که خانه‌اش شیشه‌ای است، به خانه‌ی کسی دیگر، سنگ پرتاب نمی‌کند! یادتان باشد آن پیشخدمت و یا کسان دیگر، شاید غیر از آن باشند که رفتارشان نشان می‌دهد. پس راه درست آن است که روحیه و درنتیجه رفتارمان را کنترل کنیم. من به شما می‌گویم که می‌توان با یک حرکت انگشت، روحیه را عوض کرد و خود را در فعال‌ترین و پرانرژی‌ترین حالت ممکن قرار داد. حالتی که شما را به هیجان آورد، از پیروزی خود مطمئن شوید، جسم شما از شدت انرژی، بی‌تاب گردد و روح شما از زندگی سرشار شود.

وقتی مجموعه مقالات از بیمه‌گری تا توانگری را به پایان رسانیم و شما در تمامی قسمتهای این سری مقالات با ما همراه باشید، در پایان خواهید آموخت که چگونه خود را در حالت قوی و پرانرژی قرار دهید، و چگونه هرلحظه که بخواهید خود را از حالت ضعف خارج کنید. یادتان باشد کلید نیرومندی، اقدام به عمل است. قصد من آن است که شما بتوانید خود را در حالتی قرار دهید که منجر به عمل قاطع، به‌جا و مسئولانه گردد. در این مقاله می‌خواهیم یاد بگیریم که روحیه چیست و چه عملی انجام می‌دهد، و بیاموزیم که چرا ما قادریم به سود خود، حالات روحی خود را دگرگون سازیم.

روحیه چیست؟

روحیه، مجموعه‌ی میلیون‌ها جریان عصبی است که در درون ما اتفاق می‌افتد. به‌عبارت دیگر، جمع کل تجربیات ما در هر لحظه از زمان است. بیشتر حالات روحی بدون دخالت آگاهانه‌ی ما، ایجاد می‌شود. ما چیزی را مشاهده می‌کنیم و عکس‌العمل ما آن است که در حالت روحی معینی قرار می‌گیریم. ممکن است این حالت، نیروبخش و مفید و یا برعکس، ضعیف و محدودکننده باشد، اما به‌هرحال اغلب ما کار زیادی برای کنترل آن انجام نمی‌دهیم. یکی از تفاوتهای افراد موفق و ناموفق در همین است. افراد موفق می‌توانند خود را در چنان حالت روحی قرار دهند که آن حالت به آنها قدرت و دلگرمی بدهد تا به اهداف خود دست یابند.

تقریباً هرآنچه را که مردم می‌خواهند، نوعی حالت روحی است. صورتی از چیزهایی که نیاز دارید تهیه کنید. آیا در جستجوی عشق هستید؟ عشق یک حالت روحی است. احساسی است که آن را به خود منتقل می‌سازیم، یا در درون خود حس می‌کنیم و عامل محرک آن در محیط اطراف ماست. به‌دنبال اعتماد و احترام هستید؟ اینها همه را ما ایجاد می‌کنیم. ما این حالات روحی را در درون خود بوجود می‌آوریم. شاید در جستجوی ثروت باشید. البته منظور شما صرفاً داشتن کاغذهای سبزرنگی که مزین به تصویر اشخاص برجسته ملی یا مذهبی باشند نیست. بلکه شما در جستجوی چیزهایی هستید که پول، نماینده آنهاست: عشق، اعتماد، آزادی و یا حالات روحی دیگر که فکر می‌کنید پول به ایجاد آنها کمک می‌کند. پس کلید رسیدن به عشق و شادی و کلید رسیدن به نیروئی که بشر سال‌ها در جستجوی آن بوده است، یعنی قدرت اداره‌ی زندگی، این است که بدانیم چگونه حالات روحی خود را اداره کنیم.

برای اینکه روحیات خود را کنترل کنید و در زندگی به نتایجی که می‌خواهید برسید، اولین کار این است که بدانید چگونه افکار خود را اداره کنید و برای انجام این مقصود باید مختصری از طرز کار مغز اطلاع داشته باشید. در درجه‌ی اول باید بدانید چه چیزی موجب ایجاد روحیه می‌شود. قرن‌ها بشر مجذوب راه‌هایی شده است که موجب تغییر روحیات و درک بهتر زندگی می‌شوند. برای این منظور، روزه، عبادت، موسیقی، خواب مصنوعی، سرودهای مذهبی، مواد مخدر، غذا و عشقبازی را آزمایش کرده است، هریک از این چیزها در جای خود دارای مزایا و محدودیت‌هایی است. به‌هرحال ما اکنون در جستجوی راههایی هستیم که در عین مؤثربودن، ساده، سریع، و دقیق باشند.

چون رفتار ما نتیجه‌ی حالت روحی ماست، در نتیجه درمواقعی که روحیه‌ی نیرومند داریم رفتار و نحوه‌ی ارتباطات ما متفاوت می‌شود. سؤال بعدی این است که چه عواملی روحیات ما را بوجود می‌آورد. هرنوع روحیه دارای دو جزء اصلی است. جزء اول سیمای درونی و جزء دوم وضعیت جسمانی و نحوه‌ی بکارگیری آن است. اینکه هر امری را چگونه به تصویر در می‌آوریم و چه چیزهایی را درباره‌ی وضعیت موجود به خود تلقین کنیم و چگونه تلقین کنیم، موجب ایجاد روحیات گوناگون و درنتیجه، رفتارهای گوناگون می‌شود، بعنوان مثال اگر همسر شما دیرتر از موقع به منزل برگردد، با وی چگونه برخورد می‌کنید؟ البته رفتار شما تا حد زیادی بستگی به روحیه‌ی شما و روحیه‌ی شما تا حد زیادی بستگی به این دارد که وقتی محبوب شما به خانه برمی‌گردد علت تأخیر را در ذهن خود چگونه تصویر می‌کنید. اگر ساعتها در خیال خود صحنه‌هایی از تصادف، خونریزی، مرگ، و بیمارستان را مجسم کرده باشید، همین‌که صدای پایش را شنیدید، با چشمان اشک‌آلود به استقبالش می‌روید، نفس راحتی می‌کشید و او را در آغوش می‌کشید و می‌پرسید چه شده است. این رفتارها ناشی از روحیه‌ی محبت‌آمیز است. اما اگر برعکس او را درحال روابط پنهانی با دیگری مجسم کرده باشید، یا مدام به خود گفته باشید که او فقط به این دلیل دیر کرده است که به من و احساسات من بی‌توجه است، در اینصورت وقتی او به خانه برمی‌گردد کاملاً به‌نحو دیگری با او برخورد خواهید کرد که ناشی از حالت روحی شما است. در حالت عصبانیت یا حالتی که انسان حس کند مورد بهره‌کشی قرار گرفته است رفتارهای کاملاً متفاوتی از خود بروز می‌دهد.

عامل دیگری هست که حتی از این هم مهم‌تر و نیرومندتر است و سبب می‌شود که جهان پیرامون خود را به‌گونه‌ای خاص ببینیم و در ذهن خود مجسم کنیم، و آن عامل شرایط و الگوهای استفاده از فیزیولوژی و قوای جسمانی است. اموری از قبیل قدرت غضلات، نوع غذا، نحوه‌ی تنفس، قیافه و وضع کلی مواد شیمیایی خون، تأثیرات شگرفی در روحیات ما دارند. خیالات و سیمای درونی و همچنین فیزیولوژی و وضعیت جسمانی ما، روابط متقابلی با یکدیگر دارند. هر عاملی که بر یکی مؤثر باشد، به‌طور خودکار بر دیگری نیز اثر خواهد کرد. لذا تغییر روحیه هم در سیمای درونی و هم در امور جسمانی، مؤثر واقع می‌شود.

هنگامی که همسر یا فرزند یا یکی از عزیزان شما در ساعتی که قرار است در منزل باشد تأخیر کرده است، اگر روحیه‌ی شما خوب و نیرومند باشد احتمالاً تصور می‌کنید که در ترافیک گیر کرده است و یا به‌هرحال در راه بازگشت به منزل است. اما اگر از نظر جسمانی دچار کوفتگی عضلات یا خستگی مفرط باشید یا احساس درد کنید و یا میزان قند خون‌تان کاهش یافته باشد گرایش شما بیشتر به این است که امور را طوری مجسم کنید که احساسات منفی را در شما تقویت نماید. فکر کنید آیا هنگامی که جسماً سالم و درمجموع بانشاط و سرزنده هستید دنیا را همانطور می‌بینید که درحالت خستگی و بیماری؟ وضعیت جسمانی شما به‌طور قطع در تصور و درک شما از جهان خارج، مؤثر است. همین‌طور وقتی امری را دشوار و ملال‌آور درنظر می‌گیرید، جسم شما نیز از این حالت طبعیت کرده و متشنج می‌شود. پس این دو عامل، یعنی تصورات درونی و وضعیت جسمانی دائماً با یکدیگر درحال تأثیر متقابل هستند و مجموعاً روحیات ما را بوجود می‌آورند. روحیات ما نیز باعث رفتارهای ما می‌شوند. این است که برای هدایت و کنترل رفتارهای خود باید روحیات خود را کنترل کنیم و برای کنترل روحیه باید آگاهانه تصورات و سیمای درونی و همچنین وضعیت جسمانی خود را کنترل کنیم. برای یک لحظه درنظر بگیرید که می‌توان به‌طور دلخواه در هر لحظه، روحیات خود را صددرصد کنترل نمود.

پیش از اینکه بتوانیم تجربیات زندگی خود را، جهت دهیم باید بفهمیم که ما به چه ترتیب، امور را تجربه می‌کنیم. انسان نظیر هر حیوان پستاندار دیگر توسط اندام‌های حسی خود اطلاعاتی را از محیط دریافت و درک می‌کند. ما دارای پنج حس چشایی یا ذائقه، بویایی یا شامه، بینایی یا باصره، شنوایی یا سامعه و بساوایی یا لامسه هستیم. بیشتر تصمیماتی که در رفتار ما مؤثر است، براساس سه حس بینایی، شنوایی و لامسه گرفته می‌شود.

اندام‌های حسی تخصصی ما، اثر محرک بیرونی را به مغز منتقل می‌سازند. مغز از طریق فرآیند تعمیم، تحریف، و حذف، این پیام‌های عصبی را تصفیه کرده بصورت تصورات درونی درمی‌آورد.

درنتیجه، تصور درونی شما، یا درواقع تجربه‌ی شما از واقعه، دقیقاً آنچه اتفاق افتاده نیست، بلکه تصوری است که رنگ شخصیت شما را به خود گرفته است. شعور آگاه فرد نمی‌تواند از کلیه‌ی پیام‌های حسی استفاده نماید. اگر به‌طور آگاهانه هزاران محرک را از حرکت نبض دست چپ گرفته تا ارتعاشات پرده‌ی گوش، احساس می‌کردیم احتمالاً به‌کلی دیوانه می‌شدیم! این است که مغز اطلاعات رسیده را تصفیه و فقط قسمتهایی را که نیاز دارد یا بعداً نیاز پیدا می‌کند نگه می‌دارد و سبب می‌شود که شعور آگاه فرد، بقیه را نادیده بگیرد.

این عمل تصفیه، موجب گوناگونی ادراکات انسانها می‌شود. دو نفر انسان می‌توانند یک حادثه‌ی رانندگی را مشاهده کنند. یکی ممکن است به آنچه شنیده، بیشتر توجه کند، دیگری به آنچه دیده است. هر یک از آنها از زاویه‌ای به حادثه نگاه می‌کند. در درجه‌ی اول، وضعیت جسمانی هر یک از آنها برای ادراک حادثه، فرق می‌کند. یکی ممکن است دیدش ده دهم باشد ولی دیگری ضعف بینایی داشته باشد. اگر یکی از آنها خود، قبلاً دچار حادثه رانندگی شده باشد، از قبل دارای تصور روشن‌تری در مورد حوادث رانندگی است. در هر صورت این دو نفر دارای تصورات مختلفی از یک واقعه‌ی واحد خواهند بود. و آنگاه هرکدام از آنها این ادراکات و تصورات درونی را به‌عنوان صافی‌های تازه به‌کار خواهند برد تا به‌کمک آنها در آینده، اموری را تجربه نمایند.

یک مفهوم مهم هست که در برنامه‌ریزی عصبی-کلامی (NLP) مورد استفاده قرار می‌گیرد.آلفرد کورزیبسکیمی‌گوید: «نقشه‌ی هر منطقه، غیر از خود منطقه است؛ باید به مشخصات مهم نقشه‌ها توجه کرد. نقشه با منطقه مورد نظر فرق دارد؛ ولی اگر خوب کشیده باشند ساختاری شبیه منطقه دارد و از این جهت مفید است». معنی این سخن آن است که تصورات درونی ما، مطابق با ثبت دقیق وقایع نیست. بلکه وقایع مورد نظر، از صافی اعتقادات خاص فرد، برداشت‌ها، ارزش‌ها و پیش‌فرض‌های وی می‌گذرند تا ثبت کردند. شاید آلبرت انیشتین به همین مناسبت می‌گوید: «هرکس بخواهد در باب علم و حقیقت، بر کرسی داوری بنشیند، خنده‌ی خدایان، او را خراب خواهد کرد».

چون ما نمی‌دانیم حقیقت اشیاء چگونه است و فقط به تصورات خود درباره‌ی آنها آگاهی داریم، چرا آنها را طوری به تصور درنیاوریم که موجب نیرومندی ما و دیگران گردد؟ کلید توفیق در این کار، کنترل و اداره‌ی حافظه است، یعنی تصورات خود را طوری شکل دهیم که به‌طور مداوم ما را در نیروبخش‌ترین حالات روحی قرار دهد. در هر تجربه، اجزاء گوناگونی وجود دارد که می‌توان حواس را به آن اجزاء متوجه کرد. حتی موفق‌ترین افراد ممکن است به جنبه‌های منفی و عوامل شکست در کاری فکر کند و در نتیجه، افسرده و دلسرد یا عصبانی گردد و یا برعکس، به کلیه‌ی جنبه‌هایی که موجب توفیق در زندگی می‌شود توجه کند. موقعیت‌ها هرقدر نامطلوب باشند، می‌توان طوری آنها را به تصور درآورد که موجب تقویت انسان گردند.

اشخاص موفق به‌طور مداوم از روحیه‌ای قوی برخوردارند. آیا تفاوت اشخاص موفق و ناموفق در همین نکته نیست؟ به داستان دابلیو میچل(در قسمت قبلی همین مقالات شرح داده شد)، باز می‌گردیم. آنچه اهمیت داشت، خود حادثه نبود، بلکه تجسم او از واقعه واجد اهمیت بیشتری بود. وی با اینکه بشدت سوخته و فلج شده بود، راهی یافت که روحیه‌ی او را تقویت می‌کرد. بخاطر داشته باشیم که هیچ چیز بطور ذاتی، خوب یا بد نیست. ارزش هر واقعه به آن است که ما چگونه آن را به تصور در آوریم. می‌توانیم هرچیزی را طوری تصور کنیم که به ما روحیه‌ی مثبت بدهد و می‌توانیم عکس آن را تصور کنیم. (شما تاکنون در جریان فروش انواع بیمه‌نامه، چند بار با پاسخ نه مشتری مواجه شده‌اید؟ چند بار احساس نا امیدی و افسردگی موجب دلسردی شما گشته است؟ چند بار تاکنون به دلیل شکستهای پشت سر هم در این شغل، تصمیم به ترک آن گرفتید؟) یک لحظه به مواقعی که دارای روحیه‌ی قوی بوده‌اید بیندیشید.

یک سؤال؟ اگر از شما بخواهم که همین الآن خواندن این مقاله را متوقف کنید و از روی خرمنی از آتش عبور کنید گمان نمی‌کنم از جا بلند شوید و چنین کاری را بکنید؟! زیرا باور نمی‌کنید که قادر به انجام چنین کاری هستید و درنتیجه احساسات نیروبخش و روحیه‌ی لازم برای انجام چنین کاری را ندارید. این است که سخنان من شما را در حالت روحی که دست به چنین عملی بزنید قرار نمی‌دهد.

برنامه‌ی عبور از آتش به افراد می‌آموزد که چگونه روحیات و رفتارهای خود را تغییر دهند تا قدرت لازم را برای انجام عمل به‌دست آورند و علی‌رغم ترس و واهمه و سایر عوامل محدودکننده، به نتایج تازه دست یابند. کسانی که از روی آتش عبور می‌کنند، همان کسانی هستند که در هنگام ورود به اینگونه جلسات، این کار را غیرممکن می‌دانند. اما یاد گرفته‌اند که چگونه حالت جسمی و همچنین تصورات ذهنی خود را درباره‌ی کارهایی که می‌توان یا نمی‌توان انجام داد دگرگون کنند، بطوریکه عبور از آتش که قبلاً در نظر آنها وحشتناک بود، تبدیل به عملی شود که می‌دانند قادر به انجام آن می‌باشند. آنگاه می‌توانند خود را به‌طور کلی در وضعیت نیرومندی قرار دهند و به‌کمک آن روحیه، دست به کارهایی بزنند و به نتایجی دست یابند که قبل از آن، غیرممکن تلقی می‌کردند.

عبور از آتش سبب می‌شود که افراد، تصورات ذهنی تازه‌ای از امور ممکن به‌دست آورند و متوجه شوند که غیرممکن بودن این کار، تنها یک تصور ذهنی بوده است. پس شاید بعضی دیگر از امور غیرممکن هم درواقع ممکن باشند! درمورد قدرت روحیه، سخن‌گفتن یک چیز است و تجربه‌کردن یک چیز دیگر. و این نتیجه را عبور از آتش به‌بار می‌آورد. یعنی طرح تازه‌ای از اعتقادات و از امور ممکن به افراد می‌دهد و به‌همراه آن روحیه و احساسی درونی ایجاد می‌کند. روحیه‌ای که موجب می‌شود زندگانی آنان بهتر گردد و از حدودی که در گذشته غیرممکن می‌پنداشتند فراتر روند. این کار به‌روشنی به افراد نشان می‌دهد که رفتار آنان نتیجه روحیات‌شان است. زیرا در یک لحظه، با ایجاد چند تغییر در تصوراتی که از تجربیات بیرونی دارند، اعتمادبه‌نفس کلی پیدا می‌کنند و می‌توانند دست به عملی مؤثر بزنند. بدیهی است برای رسیدن به این نتیجه راههای متعددی وجود دارد. عبور از آتش تنها یک برنامه‌ی تفریحی و نمایشی است که اشخاص، کمتر آن را فراموش می‌کنند.

پس کلید رسیدن به نتیجه‌ی دلخواه، آن است که امور را طوری به‌تصور درآوریم که روحیه‌ی ما را تقویت سازد و به ما شهامت برداشتن قدم‌هایی را بدهد که سرانجام، ما را به نتیجه برساند. اگر نتوانیم روحیه‌ی لازم را ایجاد کنیم، یا دست به اقدام نخواهیم زد و یا حداکثر با ضعف و دودلی قدم‌های سستی برمی‌داریم که نتایجی ناچیز به‌بار می‌آورد. اگر به شما بگویم «بیایید روی آتش راه برویم»، این جمله که به زبان کلمات یا حرکات ادا می‌شود وارد مغز شما می‌گردد و شما آن را به‌نحوی در ذهن مجسم می‌سازید. اگر شما مردمی را در نظر، مجسم کنید که در آئین مذهبی وحشتناکی شرکت دارند و از سوراخ‌های بینی خود، حلقه‌هایی را گذرانده‌اند و یا کسانی را به تصور آورید که زنده زنده در آتش می‌سوزند، دارای روحیه‌ی لازم برای این کار نخواهید بود. و اگر خودتان را درحال سوختن، در نظر آورید، روحیه‌ی شما از آن هم بدتر خواهد شد.

اما اگر در تصور خود، مردمی را ببینید که درحال کف‌زدن و پایکوبی هستند و گوئی در جشنی شرکت دارند و اگر صحنه‌ای پر از نشاط و شادی و هیجان درنظر آورید، حالت روحی شما متفاوت خواهد بود. اگر خود را درنظر آورید که در کمال سلامت و نشاط روی آتش قدم می‌زنید و اگر به خود بگویید که: «بله، من کاملاً قادر به انجام این کار هستم» و اندام‌های خود را طوری به‌حرکت درآورید که حاکی از اعتمادبه‌نفس باشد، در اینصورت این پیام‌های عصبی به‌شما روحیه‌ای خواهد داد که به‌احتمال قوی دست به این عمل بزنید.

در همه‌ی امور زندگی، وضع به همین منوال است. اگر کاری را بدون نتیجه درنظر بگیریم، طبعاً بدون نتیجه هم خواهد بود. اما اگر تصور کنیم که فلان‌کار، توأم با موفقیت است، آنگاه نیروهایی در درون ما ایجاد می‌شود که موجب تقویت روحیه‌ی ما برای انجام آن کار و به‌دست آوردن نتایج مثبت می‌گردد. فرق افرادی از قبیل تد ترنر، لی‌یا کوکا و دبلیو میچل (توضیحات زندگی هریک از آن، در دو مقاله‌ی قبلی آمده است)، با سایر مردم در این است که آنها جهان را به‌صورت صحنه‌ای تصور می‌کنند که می‌توانند هرکاری را که واقعاً بخواهند در آن به‌انجام رسانند. بدیهی است در بهترین حالات روحی نیز همیشه نمی‌توانیم به نتایج دلخواه برسیم. ولی وقتی روحیه‌ی مناسب را در خود ایجاد کردیم بیشترین امکان و احتمال برای ما ایجاد می‌شود که تمام قوای خود را به‌نحو مؤثر به‌کار گیریم.

در اینجا سؤال منطقی دیگری پیش می‌آید. اگر تصورات درونی، و حالت جسمی، مشترکاً روحیاتی را ایجاد می‌کنند که منشاء رفتارهای ماست، پس چرا وقتی در حالات روحی معینی هم هستیم رفتارهای متفاوتی نشان می‌دهیم؟ مثلاً یک‌نفر درحالت محبت‌کردن ممکن است شما را در آغوش بگیرد، درحالیکه دیگری در همان حالت فقط به شما بگوید که دوستتان دارد. پاسخ این است که چون ما در حالت روحی معینی قرار گرفتیم مغز ما درمورد رفتارهای گوناگون، حق انتخاب دارد. گوناگونی این رفتارها، ناشی از جهان‌بینی ماست. بعضی‌ها درموقع عصبانیت، برای نشان‌دادن واکنش، دارای یک الگوی اصلی هستند. مثلاً ممکن است همان‌طور که از والدین خود یاد گرفته‌اند پرخاش کنند. یا اینکه راهی را در گذشته امتحان کرده و به مقصود رسیده باشند و لذا آن خاطره در مغز بایگانی شده و واکنش‌های آتی را موجب می‌شود.

هر یک از ما، جهان‌بینی‌هایی داریم. مدل‌هایی از جهان که ادراکات ما را از محیط پیرامون، شکل می‌دهد. ازطریق نشست‌وبرخاست با مردم، مطالعه‌ی کتاب و تماشای فیلم و تلویزیون، تصوری از جهان و امکانات موجود در آن در ذهن ما شکل می‌گیرد. در قضیه دبلیو میچلچیزی که زندگی او را شکل داد، خاطره‌ی مردی بود که از کودکی می‌شناخت. مرد معلولی که توفیقی بزرگ به‌دست آورد. چون میچل این مدل را در دست داشت توانست وضعیت خود را طوری به تصور درآورد که به‌هیچ‌وجه مانع پیشرفت و موفقیت کامل او نشود.

برای اینکه در مدل‌سازی اشخاص، موفق شویم، باید ببینیم اعتقادات خاص آنها چیست که موجب می‌شود جهان را به‌گونه‌ای درنظر متصور سازند که به اقدامات سازنده و مؤثر منتهی شود. باید دقیقاً دریابیم که آنان تجربیات خود را از جهان، چگونه درنظر می‌آورند. در تصورات ذهنی خود چه کارهایی می‌کنند؛ چه می‌گویند و چه احساسی دارند. باز می‌گویم که اگر دقیقاً همان پیام‌ها را در خود ایجاد نماییم به همان نتایج می‌رسیم. مدل‌سازی به‌طور کلی چیزی بجز این نیست

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








در واقع تفاوت چشمگیری بین بیمه عمر در ایران و سایر کشورهای خارجی نیست ، بلکه تفاوت در فرهنگ مردم است . مردم ایران هنوز با فرهنگ بیمه غریبه اند و تنها زمانی که به خسارت میخورند یاد بیمه می افتند ، و این فاجعه است و بدین شکل است که اگر امروز به زندان سر بزنیم کم نیستند تعداد کسانیکه بخاطر نداشتن بیمه ثالث به زندان افتاده اند . مثال شخص ثالث را عنوان کردم چون مردم ایران تنها با این بیمه بهتر آشنا هستند در حالیکه در کشورهای پیشرفته بیش از 80درصد مردم بیمه عمر دارند. در ژاپن و یا گانادا هر فرد بالغ 5 بیمه عمر دارد ولی در ایران کمتر از 10درصد مردم بیمه عمر دارند و اینچنین است که ما کشورهای جهان سوم میشویم و آنها پیشرفته . نمیگویم بیمه کلید همه دردهاست ولی جاییکه فکرش را نمیکنیم به سراغمان می آید . کافی است از مزایای بیمه عمر مطلع شوید و آنگاه متوجه خواهید شد که طرحهای بسیاری برای حمایت از شما وجود دارند و شما از آنها بیخبرید. با تشکر و سپاس فراون قاسم مبین نمایندگی 2824 تلفن : 09137434236 Email : qasemmobin2824@gmail.com

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هیچ گاه دیر نیست , از امروز تصمیم بگیر و آدرس qasemmobin2824.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 36
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 165
بازدید کل : 717
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس


 

RSS

Powered By
loxblog.Com